جدول جو
جدول جو

معنی چرم بنن - جستجوی لغت در جدول جو

چرم بنن
تسمه ای از چرم که پاپاوش چرمی ساخته شده از پوست گاو (چاموش)
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم بند
تصویر چشم بند
پارچه یا چیز دیگر که با آن چشم کسی یا حیوانی را ببندند، کنایه از کسی که چشم بندی کند و با افسون و شعبده چیزی را دگرگون کند، کنایه از نوعی افسون که به وسیلۀ آن مردم چیزها را به صورت دیگر می بینند، برای مثال ای زلف تو هر خمی کمندی / چشمت به کرشمه چشم بندی (سعدی۲ - ۶۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرم بند
تصویر فرم بند
کارگر چاپخانه که فرم مطالب را تنظیم کرده و برای چاپ آماده می کند
فرهنگ فارسی عمید
(چُ بَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’بعقیدۀ صاحب معجم البلدان شهر کوچکی است در آذربایجان یا ارمنستان’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 218). در معجم البلدان ’جرخبند’ بضم جیم شهرکی به ارمنیه یا به اذربیجان یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ)
افسونی که بدان چشم مردمان را ببندند، از عالم خواب بند و زبان بند. (آنندراج). افسون چشم. (ناظم الاطباء). باعتقاد عوام قسمی از جادوست که اثر در دید مردم کند که چیزها را طور دیگر بینند. (فرهنگ نظام) :
ای زلف تو هر خمی کمندی
چشمت بکرشمه چشم بندی.
سعدی (از آنندراج).
چشم بند است این جواب نامه و راهی دراز
برکش از رخ پرده، ای در جیب قاصد کوی تو.
میرمحمد علی رایج (از آنندراج).
، چیزی که بر چشم های گاو خراس و غیره بندند. (آنندراج). پارچه یا پارۀ چرمی که بر چشم گاو خراس یا غیر آن بندند. (فرهنگ نظام) :
گاو خراس است سپهر بلند
بر سر او از مه و خور چشم بند.
شفائی (از آنندراج).
، چشم آویز و روبنده که از پارچۀ سیاه نازک سازند. (ناظم الاطباء). پیچه. روبند، کفش زنانه. (ناظم الاطباء) ، آنکه چشم بندی کند. ساحر. (آنندراج). رجوع به چشم بندی شود
لغت نامه دهخدا
باعتقاد عوام قسمی از جادوست که اثر در دید مردم کند که چیزها را طور دیگر ببینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرم بند
تصویر فرم بند
کارگر چاپخانه که مامور فرم بندی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم بند
تصویر چشم بند
((~. بَ))
آن چه که روی چشم بندند تا جایی را نبیند
فرهنگ فارسی معین
روبنده، پیچه، چشم پوش، چشم پیچ، نقاب، شعبده باز، مشعبد، نظربند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چروک شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به جنگل انبوه زدن، در پناه جنگل قرار گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی